يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
اين تمام ماجراي مرسي بود كه درست يك سال قبل و در نخستين انتخابات آزاد رياست جمهوري به پيروزي رسيد و در آن زمان، نه او و نه هيچ كس ديگري در داخل يا خارج از مصر تصور نميكرد دولتش اين قدر مستعجل باشد. مرسي در ابتداي كار تنها شوراي نظامي حاكم بعد از حسني مبارك را در مقابل خود ميديد، اما وقتي كه در 13 آگوست سال گذشته، حكم بركناري ژنرال محمد حسين الطنطاوي، وزير دفاع و فرمانده كل نيروهاي مسلح مصر و ژنرال سامي عنان، رئيس ستاد كل ارتش مصر، را به دست آنها داد و ژنرال عبدالفتاح السيسي را به جاي او گماشت، گمان كرد بر اين مانع پيروز شده و توانسته قدرت را به طور كامل به دست بگيرد. مرسي با چنين گماني دچار خطاي اساسي شد و در واقع خود را در جهتي قرار داد كه پايان آن در شامگاه چهارشنبه 3 ژوئيه رقم خورد و همان السيسي حكم بركناري مرسي از قدرت را قرائت كرد و ساعاتي بعد نيروهاي ارتش و امنيتي به سراغ او رفتند. مرسي وقتي متوجه نقش السيسي شد كه بسيار دير شده بود و به روايت محمد حسنين هيكل در برنامه تلويزيوني «مصر كجاست و به كجا ميرود»، متوجه شد كه نميتواند السيسي و فرماندهان ارتش را بركنار كند. مرسي در مورد نقش ارتش در سياست مصر دچار خطايي استراتژيك شد و عاقبت اين ارتش بود كه با كودتاي نرم صحنهگردان عرصه سياسي در مصر شد. اما جداي از اين تعامل اشتباه مرسي با ارتش، بايد گفت كه او در ديگر محورها نيز چنان خطاهاي استراتژيك مرتكب شد كه يك سال زمامداري او فقط مبدل به فرصتسوزيهايي گسترده از سوي او شد. يك نمونه مهم در موضع مرسي در قبال رژيم صهيونيستي و معاهده كمپ ديويد طي اين يك سال است. تحليل روزنامه صهيونيستي هاآرتص از كارنامه يك سال مرسي در قبال اين رژيم بهترين نمونه در ارزيابي آن است. هارآرتص درست بعد از بركناري مرسي در مقاله تحليلي خود چهار دليل ذكر ميكند كه بنا بر آنها رژيم صهيونيستي با سقوط مرسي متضرر شده است. اين چهار دليل به طور خلاصه مربوط ميشوند به پايبندي كامل مرسي به معاهده كمپ ديويد، توقف حملات موشكي حماس در طول دولت مرسي، انهدام تونلهاي زيرزميني مورد استفاده حماس و ديگر گروههاي مبارز فلسطيني در دولت مرسي و سرانجام، مرسي با اظهارات ضد محور مقاومت موجب شده بود كه «اختلافات مذهبي بين شيعيان و اهل تسنن منطقه افزايش يابد». هاآرتص با اين چهار دليل است كه نتيجه ميگيرد «دوران رياست جمهوري مرسي يكي از بهترين دوران تاريخ تشكيل اسرائيل» بود و به رغم نگرانيهاي اوليه دولت صهيونيستي از روي كار آمدن مرسي، اما مصر در دوران او بيشترين نزديكي به اسرائيل را داشت و «در اين دوره اسرائيل توانست امتيازاتي از مصر دريافت كند كه كسب آنها در دوره حسني مبارك نيز ممكن نبود.»
ارزيابي هاآرتص نشان ميدهد كه دوره يك ساله مرسي از نظر صهيونيستها بهتر از سه دهه حاكميت حسني مبارك بر مصر بود. بنابر اين، مرسي و حاكميت يك ساله او تنها اسمي از اسلامگرايي را يدك ميكشيد و از لحاظ محتوا و كارنامه نشاني از اسلامگرايي نداشت، بلكه حتي از حدود همكاريهاي نظام گذشته با امريكا و رژيم صهيونيستي فراتر رفته بود. حمله به شيعيان در استان الجيزه و كشته شدن حسن شحاته از رهبران شيعه در مصر و تني از همراهان او نتيجه همين كارنامه مرسي و تأييدي بر دليل چهارم هاآرتص است كه مرسي به جاي حركت در جهت بيداري اسلامي و تقويت محور مقاومت، از اين جهت عدول كرد و درست در جهت اهداف امريكايي- اسرائيلي عمل كرد تا جنگ مذهبي را در ميان مسلمانان دامن بزند. بنابر اين، سقوط مرسي با عدول او از جهت بيداري اسلامي رقم خورد كه در نهايت او را در مقابل مطالبات مردمي خود را تنها يافت و ديگر راهي جز سقوط برايش باقي نمانده بود